222
الهی دانایی ده ، که از راه نیفتیم
بینایی ده ؛ که در چـــــــاه نیفتیم
بنمای ره ، که ره نماینده تویـــــی
بگشای در ، که در گشاینده تویی
من دست به هیچ دستگیری ندهــــم
که ایشان همه فانیاند و پاینده تویی
خدایـــــــــــا ...
مرا به خاطر شکایت هایم ببخــــش و زمانی که
ناشکری کردم به آرامــی به من یــــــاد آوری کن
خدایــــــــــا ...
کاری کن از تو حساب ببرم ، كه انگار می بینمت
کاری کن به خاطر پروا از تو، عاقبت به خیر شوم
نگذار نافرمانی ات بدبختم کند
پیشانی نویس مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هرچه تو دیر می خواهی ، من زود نخواهـم
و هر آنچه تو زود می خواهي، من دیر نخواهم
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۵ ساعت توسط سهیل
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیام