268
تو تصویر تمام آرزوهامی
یه وقت از من نگیری آرزوهامو
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۲۰ ساعت توسط سهیل
266
تو دیگه داری میری این اختتام رویاس
این آخـرین سکانس فیلم کازابلانکاس
بـــــــــــارون بباره یا نه صحنه درامــاتیکه
تصویرت از تو چشمام میریزه چیکه چیکه
اُسکارو من میگیرم اما چه فرقی داره
نقش سیاهی لشگر يا یک اَبـََرستاره
وقتی تو رو ندارم وقتی تو دور ِ دوری
وقتی باید بسازم با حسرت و صبوري
/*- براي پرواز تهران-برلين شنبه 3 آگوست 2013
/*= امروز چه دلتنگم خاکستري ام انگار
هم خاطره زنبق، يك لحظه پس از رگبار
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۱۰ ساعت توسط سهیل
265
(12)
یَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ
یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ
یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ
اى آمرزنده گناهان
اى پرده پوش عيبها
اى گرداننده دل ها
اى طبیب دلها
یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ
یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ
یَا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ
یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ
اى روشني بخش دلها
اى همدم دل ها
اى زداینده اندوه ها
اى غمگشاى غمها
/*- لیلة القدر خیر من الف شهر
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۰۷ ساعت توسط سهیل
264
بانو
وقتي هنگام افطار كنار خرماي تازه، چاي زعفروني، حلوا
زولبيا و پنير و ريحون كه از باغچه حياط چيده اي
روي ماه ِ تو هم باشد
آنوقت است كه گرماي اينروزها كه هيچ، گرماي جهنم هم كه باشد
باز به عشق افطار روزه گرفتن راحت ترين كار دنياست
و ديدن چشمهايت وقت اذان درست مثل شربت آلبالوي خنكي است
براي لبهاي ِ تشنهي تب دار كه جگر آدم را حال ميآورد
/*- افطار ميكنم هر اذان به نام خدايِ فرشته ها
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۵/۰۵ ساعت توسط سهیل
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیام