يادت نرود كه دلتنگــــي ، زن و مرد ندارد و نبودنت تنها

چيزيست كه در برابرش كم مي‌آورم

 

يادت نرود كه چاره اي ندارم جز اينكه اين روزها صبوري

را تمرين كنــــم و انتظار را مشق .

يادت نرود كه گرماي اين روزها وقتي مطبوع ميشود كه

دست تو ، در دستم باشد .

 

يادت نرود كه خوشبختي براي من وقتي است كه تــو

كنارم باشي كه بشود شكوفه موهايت را با دســـــت

شانه زد ، و تو عشــــــــق را برايم لاي نان بگذاري تــا

بركتش زياد شود .