گر چه آهو نیستم ، اما پر از دلتنگی ام

 

يكي از حسن هاي سفر هاي زيارتي اينه كه آدمو سبك ميكنه

هر چقدر هم سخت باشي وقتي به بارگاه رحمت و مهرباني ميرسي

خيلي راحت نرم ميشوي

خدا را نزديكتر از آنچه تا الان ديده اي حس ميكني

دوست داري براي چند روز هم كه شده دنيا بايستد و تو باشي و خودت

فارغ از همه چيز

بعد دعا كني براي نزديكانت براي عزيزانت براي دوستانت

حتي آنها كه مجازي اند و خودشان هم خبر ندارند

 

براي دختر هاي دم بخت / براي پسر هاي دم بخت /

براي آنها كه دنبال كار ميگردند/ براي آنها كه گرفتارند/

براي آنها كه مريض دارند / آنها كه مريض اند /

براي آنها كه پول دارند اما دل ِخوش ندارند /

براي آنهايي كه دلتنگي گاهي امانشان را ميبرد/

براي اونهايي كه قامتشان زير بار قرض دارد خم ميشود/

براي اونها كه مي خواند ارشد و دكترا قبول بشن/

براي اونها كه خونه ندارند/ براي زوجهاي جواني كه

زندگي شيريني ندارند/ براي آنهايي كه هر چقدر

صرفه جويي ميكنند باز دخلشون به خرجشون نميرسه /

براي اونها كه بچه دوست دارند ولي ندارند /

براي اونها كه تن به كوچ اجباري دادند / براي اونها كه كه

مشكلشون را به هيچ كس نميتونند بگن /

براي آنها كه خوبند كه مهربانند كه صدايشان و صورتشان

پر است از آرامش