194
گر چه آهو نیستم ، اما پر از دلتنگی ام
يكي از حسن هاي سفر هاي زيارتي اينه كه آدمو سبك ميكنه
هر چقدر هم سخت باشي وقتي به بارگاه رحمت و مهرباني ميرسي
خيلي راحت نرم ميشوي
خدا را نزديكتر از آنچه تا الان ديده اي حس ميكني
دوست داري براي چند روز هم كه شده دنيا بايستد و تو باشي و خودت
فارغ از همه چيز
بعد دعا كني براي نزديكانت براي عزيزانت براي دوستانت
حتي آنها كه مجازي اند و خودشان هم خبر ندارند
براي دختر هاي دم بخت / براي پسر هاي دم بخت /
براي آنها كه دنبال كار ميگردند/ براي آنها كه گرفتارند/
براي آنها كه مريض دارند / آنها كه مريض اند /
براي آنها كه پول دارند اما دل ِخوش ندارند /
براي آنهايي كه دلتنگي گاهي امانشان را ميبرد/
براي اونهايي كه قامتشان زير بار قرض دارد خم ميشود/
براي اونها كه مي خواند ارشد و دكترا قبول بشن/
براي اونها كه خونه ندارند/ براي زوجهاي جواني كه
زندگي شيريني ندارند/ براي آنهايي كه هر چقدر
صرفه جويي ميكنند باز دخلشون به خرجشون نميرسه /
براي اونها كه بچه دوست دارند ولي ندارند /
براي اونها كه تن به كوچ اجباري دادند / براي اونها كه كه
مشكلشون را به هيچ كس نميتونند بگن /
براي آنها كه خوبند كه مهربانند كه صدايشان و صورتشان
پر است از آرامش
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیام