این نوشته ها وقتی معطر میشوند كه لابلای كلماتش

"تو" را نفس بكشند

"تو" بينشان قدم بزني

تا از شوق وجودت رنگ و بو بگیرند

كه بتوانند به تو پناه آورند

و نبودنت آواره شان نكند .

اين كلمات وقتي نتوانند دست "تو" را بگيرند

وقتي نتوانند چشمان "تو" را توصيف كنند

نتوانند گرماي تنت را بر سردي كاغذ حك كنند

لال ميشوند ، ميشكنند ، يتيم ميشوند

پس قول بده بماني

بماني ميان اين نوشته ها

هر چند كم ، هر چند دور

اما باشي ، بماني