اي همه غمگين، اگر تنها شدي، من با توام

خسته دل،از هر كه، وز هرجا شدي،من باتوام

 

گر ،به كنج بي كسي آميختي با درد خويش

دلگران از مردم دنيا شدي ، من با توام

 

از غمت گريان منم ، گر تا سحر مانند شمع

اشكريزان در دل شبها شدي، من با توام

 

اي عزيز همزبان ، اي همنفس ، اي هموطن

خسته گر ، از گنبد مينا شدي، من باتوام

 

اشك غمگينان دلم خون ميكند ، اي واي من

ناله كمتر كن، اگر تنها شدي ، من باتوام

 

در شب سرد  زمستان روح من در كومه هاست

چون اسير لشكر سرما شدي ، من باتوام

 

كامران بودي اگر، جانت سلامت، شاد باش

ور،  به كام درد جانفرسا شدي، من باتوام

 

" اي دو چشم اشك ريزان در دل شبهاي تار

هر زمان از دست غم، دريا شدي، من باتوام"