این بار فاصله هم، دست در دست جبر روزگار گذاشت

تا با هم نرسیدن‌مان را جشن بگیرند

و رفتن من ، آن نیم ِ شب ِ تاریک و سرد ِ پاییزی‌ای شد

که تو ، سپیده دم‌اش از تمام ِ جاده های مه گرفته دنیا،

خسته برگشتی

 

/*- از تمام دوستانی که زحمت کشیدن و مهربانانه

     برا پست قبلی کامنت گذاشتن ممنونم

 

/*=خواندن این نوشته ها توسط مخاطب خاصشان

        حس خوبی به آدم می دهد